آيا Linux موفق مي شود Windows را پشت سر بگذارد؟
شايد کمتر کسي باشد که به کامپيوتر علاقه داشته باشد اما اين سئوالهاي تکراري را نشنيده باشد. هرکسي هم پاسخي مي دهد. عدهاي ميگويند عمر Microsoft به سر رسيده است و او اين بازي را خواهد باخت و به شدت از لينوکس و بطور کلي از Unix حمايت مي کنند. اين افراد را که گاهي در کينه توزي نسبت به Microsoft افراط مي کنند از روي طرح هايشان بهتر مي توان شناخت!
براي نتيجه گيري بهتر بايد اين دو سيستم عامل را از جهات مختلفي مورد بررسي قرار داد.
۱- امنيت (Security)
قبل از هر چيز بايد بگوييم که امنيت يک کميت نسبي است و مطلق نيست. يعني در هيچ شرايطي نمي توان گفت که امنيت صد در صد وجود دارد. زيرا امنيت به پارامترهاي بسياري در هر شبکه وابسته است و سيستم عامل نمي تواند به تنهايي تأمين کننده امنيت باشد. امنيت واقعي يک شبکه به عوامل کوچک و بزرگ بسياري بستگي دارد. به عنوان مثال همين چند سال پيش بود که شرکت اوراکل با هزينه بالايي عده اي را اجير کرد تا با جمع آوري زباله ها و کاغذهاي باطله شرکت Microsoft به دنبال کدهاي Microsoft بگردند و با اين کار به کشفيات مهمي هم دست يافت! آيا اگر بيل-گيتس کارمندان خود را به استفاده از کاغذ خردکن براي کاغذهاي باطله موظف مي کرد چنين اتفاقي مي افتاد؟ پس مي بينيم که امنيت يک شبکه به بسياري از عواملي که ممکن است نسبت به آنها بي توجه باشيم بستگي دارد. Linux و Windows هر دو از نظر Security داراي ضعف هستند اما از اين ميان تا کنون نقاط ضعف امنيتي بيشتري در باره Windows شنيده شده است. البته بايد به اين نکته توجه داشت که Windows طيف مخاطبان بسيار بيشتري نسبت به Linux دارد. به همين دليل شايد طبيعي باشد که نقاط ضعف امنيتي بيشتري از آن کشف شده باشد. در جلسات آينده در مورد امنيت شبکه ها به تفصيل بحث خواهيم کرد.
۲- User Friendly
حداقل از اين جهت دوستان و دشمنان Windows به اين نکته اعتراف دارند که استفاده از Windows نسبت به Linux راي کاربران بسيار ساده تر است. Linux بايد در اينترفيس خود جدا” تجديد نظر کند. تا همين چند سال پيش کاربران Linux مجبور بودند حتي Kernel آنرا هم کامپايل کنند! البته نسخه هاي اخير Linux نسبت به نسخه هاي قديمي تر از نظر اينترفيس پيشرفتهاي قابل توجهي داشته است. به هرحال Linux بايد بداند که کاربران عادي و غيرحرفه اي هيچ علاقه اي نسبت به کامپايل کردن برنامه ها و يا نوشتن Commandهاي طولاني و ثقيل ندارند. آنها سادگي کليک کردن بر يک فايل Setup.exe در Windowsرا براي اجراي برنامه هايشان به Linux ترجيح مي دهند. اما از جهت ديگر بايد گفت که Linux به دليل Open Source بودن ابزاري بسيار قوي و ياري مطمئن براي برنامه نويسان حرفه اي است. Linux دشمن کاربران عادي و ياور پرقدرتي براي حرفه اي هاست. با اين تفاصيل مي توان نتيجه گرفت اگرچه Linux ممکن است بتواند به عنوان سيستم عامل Serverها جاي Windows را بگيرد اما هرگز نخواهد توانست جاي Windows را در کامپيوترهاي خانگي و براي کاربران معمولي بگيرد.
۳- کاربرد
بي ترديد قابليتهاي فوق العاده Linux آميخته به شبکه است. در جاهايي که Windows در شبکه به بن بست مي رسد Linux براي آن راه حل دارد. مثلا” اگر بخواهيد Bandwidth کاربران خود را محدود کنيد Windows راه حلي براي آن ندارد. يا اگر بخواهيد براساس Source IP در شبکه خود Multi Routing انجام دهيد Windows براي آن راه حلي ندارد در صورتيکه در Linux براي تمام مسائل شبکه راه حل وجود دارد. از طرفي اگر دور شبکه را خط بکشيم Linux در مقابل Windows حرفي براي گفتن ندارد. زيرا نه از نظر گرافيکي و … به پاي Windows مي رسد و نه براي آن به وفور نرم افزار پيدا مي شود و نه کار با آن به سادگي کار با Windows است.
بنابراين مي توان به يک نتيجه رسيد:
(( نه Linux مي تواند Windows را از صحنه به در کند و نه Windows مي تواند جايگاه Linux را بگيرد.))